توجه : حتما این متن رو بخونید مقاله ی بسیار مفیدی است
سیدابوالقاسم هاشمی
اشاره:
در این مقاله ضمن توجه به فرهنگخودی (اسلامی- ایرانی) و با تأکید بر الگوهای رفتاری شهروندان به وجوه مختلف تبلیغاتی پنهان و آشکار موجود و مطلوب عناصر کالبدی در شهرها، به هویت مکانی فعالیتهای شهری و ویژگیهای عناصر کالبدی و ساختاری پرداخته میشود و با ذکر مثالهایی نسبت به آثار تبلیغی اینگونه مظاهر شهری در اذهان و دیدگان ناظرین و شهروندان اظهار نظر میشود. هدف اصلی این مقاله آشنایی بیشتر شهروندان به مباحث شهرسازی، شهروندی، تأثیر ساختار شهری و فضاهای شهری، بهعنوان ظرف و حامل پیام و تبلیغات خاص میباشد و اگر شهروندان در این امر حساسیت و مشارکت بیشتری داشته باشند در تقویت و ساماندهی فرهنگ پیشرو و خودی و اصلاح الگوهای رفتاری مردم موثر خواهند بود.
تبلیغ و معماری
در عصری که تبلیغات نقش حساس، تعیینکننده و تغییردهندگی را حتی تا ثانیهها بهعهده دارد، چشم و دیدن مهمترین عنصر برای درک و دریافت اطلاعات است. به فرموده حضرت علی علیهالسلام: «المومن اذا نظر اعتبر...»؛ مومن هرگاه نگاه کند، درس و پند گیرد...
به تعبیر آیتالله جوادی آملی در کتاب اسرار عبادات، نظر(نگاه) زمینه رویت(دیدن) است نه عین آن. ممکن است شخصی به هلال ماه و سمت آن نگاه کند، ولی آن را نبیند، اما شخصی دیگر ببیند.
لوکورپوزیه، معمار معروف مدرنیسم، پنج مرحله دستیابی به ایده را شامل نگاهکردن، مشاهدهکردن، دیدن و تشخیص، تصورکردن و نهایتاً ابداع (ایده نو و جدید) معرفی میکند.
به تعبیر جبرانخلیلجبران، درک زیبایی یک کوهسار در فراسوی درهها و پوشیده از مه توسط چشم، غیرقابل درک توسط گوش، بینی و دست میباشد.
در این عصر تبلیغاتی، پایدارترین عناصر تبلیغی و موثرترین عوامل تبلیغات در جوامع، عناصر کالبدی موجود در فضاهای شهری میباشند که هر روز در معرض نگاه شهروندان قرار میگیرند و غالباً در راستای آموزش پنهان و غیرمستقیم شهروندان ایفای نقش میکنند.
بررسی وضع موجود عناصر کالبدی در شهرها و نحوه تبلیغات
هر نوع نوشته شکل یا تصویری که در جهت اطلاعرسانی مردم یا جلب توجه آنها بهکار رود، تبلیغات نامیده میشود. اعم از احجام و بدنهها، تابلوها، تبلیغات نوری و غیر نوری، دائم یا موقت و...
احجام و بدنههای موجود در هر فضای شهری، بیانگر و معرف فرهنگ شهروندان هستند. به نوعی تبلیغ و معرفی سطح فکر، میزان پایبندی و تعهد به اصول و حقوق شهروندی و تبیینکننده میزان فهم و شعور اجتماعی آنان به حساب میآید. بدنهها و عناصر کالبدی در عین آرامش و سکوت ظاهری(بی جان بودن اجسام و مصالح ساختمانی) وقتی در معرض دید ناظرین قرار میگیرند، انگار که حرف میزنند و شخصیت خود و صاحبان و ساکنین خویش را معرفی میکنند. بیانگر نظم یا بینظمی، سادگی یا پیچیدگی، اشرافیت یا فقر، هماهنگ با محیط یا در تضاد با آن، فخرفروشی یا تواضع، احترام و یا ... هستند. هرکدام که باشد، به نوعی تبلیغ میشود. اثر این نوع تبلیغ به تعبیری آموزش پنهان نامیده میشود. بسیاری از صاحب نظران علوم تربیتی و روانشناسی معتقدند که این نوع تبلیغ و تأثیرپذیری غیرمستقیم، به مراتب موثرتر از آموزشهای رسمی است. امروزه اثر این نوع تبلیغات پنهان را در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی در زندگی شهروندان ملاحظه میکنیم، مانند میل به مصرفگرایی، پرخاشگری، تغییر الگوهای رفتاری بچهها نسبت به پدر و مادر و بزرگترها، دفاع از حق شخصی، مشارکت بیشتر در زندگی اجتماعی، علاقه به تغییر و میل به تنوعطلبی، آشپزخانه باز و... در چنین شرایطی، حاکمان، برنامهریزان وابسته به نظام سرمایهداری، تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان امور اجتماعی از همین ابزار استفاده میکنند و جامعه شهروندی را به سمت ارزشهای پست مادی و خودمحوری (منفی) سوق میدهند و نیز دلسوزان بشریت میتوانند با هدایت مردم و با استفاده از ابزار صحیح تبلیغی، شهروندان را به سوی ارزشهای عالی و متعالی(مثبت) رهنمون سازند، به گونهای که پس از مدتی، آگاهانه و ناخودآگاه الگوهای رفتاری مردم تغییر کرده و هدف برنامهریزان برآورده میشود.
اگر روند توسعه شهرهای ایران را در طی بیش از ربع قرن گذشته و از بدو شکلگیری انقلاب اسلامی در متن جامعه ایرانی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهیم، متوجه میشویم که جز موارد استثنایی در اکثر مناطق شهری شاهد توسعه بیرویه و شکلگیری فضاهای جدید شهری بر اساس واگذاریهای بدون مطالعه(ساخت ساختمانهای یک طبقه و تخریب و نوسازی اکثر آنها در این چند سال و تبدیل به ساختمانهای چهار و پنج طبقه) قیمت ارزان زمین(مهاجرت روستائیان به شهرها و ساخت و سازهای بدون نقشه شهرسازی) و یا شروع همزمان ساخت بیش از سی شهر جدید با نقشه شهرسازی (ولی بدون توجه به نیاز واقعی و ندیدن واقعیتها و بدون توجه به زیرساختها) بودهایم. توسعههای شهرهای موجود در تداوم طرحهای جامع شهری موجود(غالباً قبل از انقلاب) و بدون هویت اسلامی و یا با هویت اسلامی و یا با هویت بسیار ضعیف عناصر کالبدی مذهبی در کل شهر شکلدهی شدهاند. حتی در بسیاری از موارد، طرحهای توسعه مصلای شهر که میتوانست معرف معماری اسلامی و تبلیغی بر هنر دوران جمهوری اسلامی باشد به صورت کاملاً غیرتخصصی و در سطح معماری ساختمانهای معمولی البته حجیمتر، وسیعتر و حداکثر با طرح تقلیدی از گنبد مشابه مسجد الاقصی و یا مساجد موجود و با اجرای چندین طاقنما و قوس اجرا شدهاند و میدانیم که این کارها و آثار در شأن و منزلت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نبوده و نیست و به درآینده نیازمند به تغییرات اساسی و بعضاً بازسازی و یا نوسازی آنها خواهیم بود. به صلاح است که مسئولین محلی از قبیل ائمه جمعه، استانداران و فرمانداران، شهرداران و حتی شهروندان مشارکتجو و موثر این آمادگی را داشته باشند تا شاهد ارایه طرحهای بهسازی مصلیها و تغییرات اساسی در سیمای کالبدی این مکانها بوده و از آنها استقبال کنیم.
امروزه شاهد تابلوهای تبلیغاتی متعدد بزرگ و کوچک دارای پیامهای ضدونقیض بیربط با مقاصد شهروندان در عبور و مرور و فضاهای شهری هستیم، بهگونهای که اکثراً مزاحم رفتار عادی شهروندان و بعضاً موجب گمراهی و سردرگمی آنها میشوند. وجود چندین تابلوی بزرگ و کوچک در جهتهای مختلف و بالا و پایین یک ساختمان برای معرفی یک شرکت یا حتی یک پزشک باعث دلزدگی و خستگی مردم میشود. شهروندان غالباً از این اغتشاش بصری به ستوه آمده و خواهان پاکسازی و حذف زواید از در و پیکر ساختمانها و شهر میباشند. اینگونه تبلیغات از نظر آگاهان و جامعهشناسان به ضد تبلیغ تبدیل شده است. در حالی که مردم یک شهر نیازمند به اطلاعات و تبلیغات هستند تا راهنمایی شوند، بهعنوان مثال حرکت با ماشین در بزرگراههای شهری مستلزم اطلاعرسانی از وضعیت ترافیک، ورودیها و خروجیها و راهنمایی برای تعیین مسیرهای اصلی میباشد، شاهد تابلوهای تبلیغاتی تکراری و بیلبوردهایی هستیم که قبلاً (حدود 50 سال قبل) در اروپا استفاده میشد و به دلیل مزاحمتهای بصری و حواسپرتی رانندگان حذف گردیده و ممنوع شدند. اما اینک در همه جای شهرهای ما مستقر شده و حتی به حریم پیادهرو و راههای سواره نیز تجاوز کردهاند، یعنی محتوای تبلیغ (نوشتهها و تصاویر اغراقآمیز، دروغ و نفی کلیه رقبا میباشند)، ابزار تبلیغ (تابلو در موقعیت مکانی صحیح قرار نگرفته است) و روش تبلیغ(اطلاعرسانی در شرایطی که راننده نیازمند به تمرکز در سرعت بالای رانندگی در بزرگراه میباشد غلط است) همه و همه اشتباه و خطا است. در حالیکه برای تبلیغات در فضاهای شهری باید به مکان و موقعیت تابلو، اندازه و ابعاد، جهت استقرار، تعداد، شکل، رنگ، نور، زمینه و پس زمینه تابلو، محتوای پیام، ضرورت پیامرسانی، زمان پیامرسانی، ارتباط و هماهنگی با محیط بدنه و شکل فضای شهری و ساختمانها و انطباق پیام با موقعیت شهری و درجهبندی خیابانها و کیفیت نگهداری تابلو، زمان تغییر و تعویض پیام و ... توجه شود تا تبلیغ صحیح موثر و منطقی صورت پذیرد.
در معماری و شهرسازی معاصر بانکها و مغازههای با ارزش در سر نبش خیابانها(دونبش) ساخته میشوند. این امر نوعی اثر تبلیغی مکانی تلقی میشود و در نتیجه ارزش افزوده کاربری را بالا میبرد. در حالیکه مکانیابی مساجد و مراکز فرهنگی در طرحهای جامع یا ساختاری- راهبردی از اهمیت لازم برخوردار نمیشوند. بخصوص در توسعههای جدید و در حاشیه شهرها امکان توجه بیشتری به این موضوع وجود دارد، چرا که با محدودیت کمتری مواجه هستیم و برای آینده میتوانیم برنامهریزی مناسب و مطلوبی ارایه دهیم. ممکن است حاشیه شهر امروز بهعنوان یکی از مراکز اصلی شهر بیست سال آینده مطرح شود. جالب است که بدانیم روزی که کلنگ احداث دانشگاه تهران زده شد(حدود سال 1313 تأسیس شد) موقعیت آن در حاشیه شهر تهران آن روز قرار داشت و امروز در قلب و مرکز شهر نقش تبلیغی موثری را ایفا مینماید.
زمانی که کلنگ احداث برج میلاد تهران به زمین خورد اظهار نظرهای مختلف و متضادی در خصوص ضرورت طراحی و احداث آن بین متخصصان دانشگاه مطرح میشد که بعضاً بدون پاسخ رها شدند و شاید بتوان گفت که برای آینده و در کل شهرهای ایران همین یک مورد که ساخته شده ناچاراً بس و کافی است و تکرار آن به هر نحوی بصلاح نمیباشد. اما به هر حال امروز بهعنوان یک واقعیت وجودی، قابل تحمل و پذیرش واقع شده است و گفته میشود که طرحی است در مقیاس ملی و بینالمللی و حداقل در طراحی قسمتی از تاج برج از معماری اسلامی- ایرانی یعنی طرح شمسه، اقتباس شده است و بهعنوان یک نشانه شهری قوی در تهران شناخته میشود. ضمن اینکه این نشانه شهری در آینده دارای کاربریهای متنوع خواهد بود. از هماکنون هم به عنوان عامل جهتیابی مناسبی در تهران نقش ایفا میکند. اینک در قسمتهای زیادی از شهر تهران میتوان این برج را مشاهده کرد؛ به صور مختلف از قبیل دیدن آن به شکل یک برج کاملاً آزاد بر بالای یک تپه، در بالای خط آسمان ساختمانهای معمولی، لابهلای برجهای مسکونی و اداری، در امتداد محورهای دید در تعداد زیادی از خیابانها و فضاهای شهری و ...
دیگر شهر تهران را فقط با یک نشانه شهری قوی بهنام میدانآزادی(نماد آزادی) تبلیغ نمیکنند، بلکه برج میلاد هم بهعنوان یک اثر انسان ساخت و بهعنوان نشانه شهری قومی مطرح میباشد. شاید هم در آینده بهعنوان نماد مورد پذیرش مردم قرار گیرد و شناخته شود.
نمونه دیگر از عناصر کالبدی در فضای شهری که جنبه تبلیغی آن بسیار مشهود میباشد، به قاب کشیدن خیابان(طاق نصرت) است که با آذینبندی به وسیله گل و گیاه، شاخ و برگ سبز، سیمکشی و چراغانی، روشنایی با نورهای مختلف و شعارنوشتههای خاص بیانگر وجود ایام شادی و شادمانی، جشن و سرور، میلاد و اعیاد مذهبی و مراسم رسمی باشکوه میباشد. در حالیکه بر روی همین طاقها در مراسم عزاداری شهادت و وفات بزرگان با پارچههای مشکی و نوشتار تسلیت حالت غم و عزا ترسیم و ترویج میشود.
همان قدر که اجرای اینگونه طرحها توسط مردم و شهروندان و در قالبی خودجوش به اشکال بدیع و هنرمندانه نقش تبلیغی خود را بهنحو مطلوب و دلپسندی ایفا مینمایانند و زیبا جلوه میکنند، به همان نسبت دل هر انسان آزادهای از کارهای فرمایشی توسط عواملی ناآگاه و صرفاً مزدبگیر(بدون نظارت)، با نصب پارچههای کهنه و کثیف و مانده در انبار بعضی از روابطعمومیهای ادارات بر در و پیکر ساختمانهای دولتی (بعضاً وارونه نصب میشوند) آزرده میشود و اثر تبلیغی منفی اینگونه تبلیغات ضعیف و نابخردانه را در جامعه و نسل جوان نمیتوان نادیده گرفت.
امروزه عناصر تبلیغی با استفاده از سیستم دیجیتالی و در قالب صفحات تلویزیونی و یا بر بدنههای فضاهای شهری ارایه میشود و بر قدرت و شدت تبلیغات، تنوع در کیفیت نقش و رنگ، سرعت تغییرات و بهرهوری بیشتری در واحد زمان از موضوعات مختلف تبلیغی افزوده شده است.
همچنین ارایه «بدنههای هوشمند» بر بدنه ساختمانها در ارتباط با وضعیت فضاهای شهری و نوع استفادهکنندگان، زمان استفاده و نیازهای اقشار شهروندی، تکنیک جدیدی است که میتواند در زمانهای مختلف و برای گروههای جمعیتی خاص و اکثریت حاضر در فضای شهری موضوعات ضروری و مورد دلخواه آنان را در قالب پیامها و تصاویر ارایه دهد.
یکی از اقدامات خوب شهرداریها در سالهای اخیر ساماندهی و نصب تابلوهای تبلیغاتی در سطح معابر و فضاهای شهری است. هرچند هنوز مدیریت مشخصی بر اکثریت این تابلوها حاکم نیست و در زمانهایی که میزان و حجم تبلیغات و رقابتهای تبلیغاتی در اوج خود قرار دارد، مانند ایام انتخابات شوراهای شهر و مجلس، شاهد اغتشاش در نصب پوسترهای تبلیغاتی، کندن پوستر رقبا، نصب مکرر یک طرح و پوستر در تابلو، نصب پوستر روی پوسترهای موجود و ... میباشیم، ولی در شرایط عادی فضا برای تبلیغات فراهم است و دیگر بهانهای برای نصب پوسترهای تبلیغاتی بر در و دیوار خانههای مردم وجود ندارد.
تحلیل شهرسازانه مساله با نگرش اسلامی
کسانی که معماری و شهرسازی را با نگرشی معناگرا تفسیر میکنند، اعتقاد دارند که آثار کالبدی مظاهر و نمودی از معانی پر رمز و راز میباشند. آنها آثار هنری را همچون ابزاری برای رساندن پیامهای معنوی میدانند. با این دیدگاه اگر بخواهیم راجع به آثار کالبدی و هنری در چارچوب اسلامی صحبت کنیم ملاحظه میکنیم که قالب، ظرف و محدودهای تعریف شده بهنام اسلام و قوانین آن نقش محیط و زمینه تجلی آثار را فراهم و تدوین میکند. دیگر نمیشود از این ابزار در هر شکل و قالبی بحث کرد. بر اساس قوانین اسلامی پیامرسانی باید با اهداف متعالی آن از قبیل پاکی و صداقت، عدم فریبکاری، عدم اسراف و تبذیر، عدم تجملگرایی، آراستگی، زیبایی، عدم تحقیر ناظرین، وحدت در عین کثرت، نوگرایی و حرف جدید گفتن، صرفهجویی در مصرف انرژی و ... منطبق باشد و مبلغ مردم در همان راستا و ارزشهای مثبت و والای موجود در جهان هستی باشد.
بر خلاف تبلیغات تجاری رایج در جهان معاصر که غالباً با تزویر و نیرنگ، تحقیر دیگران و با ابزارفریبنده به معرفی کالا و محصول و حتی آثار کالبدی و هنری خاصی میپردازند و با تکرار تبلیغات به اذهان شهروندان و عامه مردم چیزی را القا میکنند که ممکن است منطبق بر واقعیت نباشد و نیاز ضروری تلقی نشود و مصرفگرایی را تبلیغ کنند و ... در نظام اسلامی تبلیغ هر نوع کالا و محصولی باید بدون تضعیف رقبا، منطبق بر واقعیت، مورد نیاز واقعی جامعه و در راستای تعالی بخشیدن به وضعیت شهروندان باشد. بهعنوان مثال در طراحی و اجرای ساختمانهای عمومی و مهم سعی بر ایجاد جاذبه و کشش برای مراجعین در قسمت ورودی ساختمان میشود. ملاحظه میشود ایده و طرح منطقی و بلکه ضروری است. حال اگر برای جاذبه بیشتر کف زمین و محوطه وروی چنین ساختمانی را با سنگ گرانقیمت و لوکس وارداتی از فلان کشور اروپایی پوشش دهند (در حالی که سنگهای موجود در داخل کشور پاسخگوی مسأله بوده و ارزانتر از آن باشند و هدف مجریان و صاحبان ساختمان فخرفروشی و برتری طلبی نسبت به دیگران باشد) این نوع تصمیمگیری منطبق با اسلام نیست. تقویت جاذبه برای ورود به یک ساختمان یا محوطه نوعی تبلیغ است. این امر نه تنها از نظر اسلام منعی ندارد، بلکه به تناسب ظرفیت و کاربری آن پسندیده و ضروری است، لیکن در ارایه کالبدی اندازه و ابعاد، احجام و نوع مصالح ساختمانی مصرفی نباید اسراف کرد.
از دیدگاه اسلام عدالت به مفهوم جایگزینی در موقعیت و مقام در خور شأن هرکس و هر چیز، یعنی هر چیزی سر جای خودش قرار گیرد. بهعنوان مثال در یک فضای شهری منظم به شکل مربع، مستطیل و یا دایره میل به مرکزیت و توجه به درون امری طبیعی است. حال برای ایجاد یک اثر هنری قوی در چنین فضای شهری باید بر اساس فطرت و طبیعت کار (میل به مرکزیت) طراحی کرد. یک مجسمه، فواره آب، برج ساعت و یا یک چراغ روشنایی میتواند در مرکزیت آن فضای شهری قرار گیرد. این نوع استقرار را عین عدالت میدانند. بار ارزشی آن اثر هنری در چنین حالتی به صورت یکسان در خدمت کل آن فضای شهری است. موقعیت آن برای ناظرین مطلوب است و بهعنوان تکمیلکننده آن فضای شهری تلقی میشود. در حالی که با اجرای همان عنصر با بار تبلیغی و ارزشی خاص در گوشهای از میدان باعث عدم تعادل در احجام و تناسبات فضای شهری شده و سنگینی خاصی را در یک طرف میدان احساس میکنیم. احساس میشود زائدهای بر فضای شهری تحمیل شده است و چنین به نظر میرسد که اگر آن زائده حذف و یا جابهجا شود منطقیتر و مطلوبتر خواهد بود.
اگر عناصر با بار تبلیغی و ارزشی در موقعیت مکانی مناسب قرار گیرند به عدالت نزدیکتر میشوند و در آن صورت تأثیر زیادی بر افکار شهروندان و ناظران میگذارد و بهعنوان یکی از عوامل تأثیرگذار و محرک اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی در برنامهریزی شهری نقش خود را ایفا میکند، بهعنوان مثال طرح مجسمه مشک آب و پروانههایی در اطراف آن در فضای شهری مجاور صحن حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام در شهر کربلا تجسم داستان واقعی کربلای حسینی است و بار تبلیغاتی و معنوی آن وصفناپذیر است. فقط باید مشرف بشویم و ساعتها زیارت کنیم، ببینیم و باز هم ببینیم و درس ایثار و گذشت، وفاداری و ولایتمداری و ... بیاموزیم، تبلیغ شویم و بالغ و بلیغ شویم. ملاحظه میشود که این عناصر کالبدی با بار ارزشی و دینی با وجود اینکه جزو زیرساختهای شهری محسوب نمیشوند، ولی بر ارتقای کیفی و ارزشی فضاهای شهری میتوانند بسیار تأثیرگذار باشند. عامل جذب توریسم و زائر و عامل حضور پر رونق شهروندان بوده و باعث عکسالعملهای سازنده برای ناظرین باشند. اینجاست که در اسلام بهجای نگاه کردن و نزدیک شدن به نامحرم، نگاه کردن به محرم و نعمات خداوندی سفارش شده است؛ مانند دیدن خانه خدا، دیدن سرزمینهای مختلف، دیدن آب و سبزه، دیدن پدر و مادر و خویشاوندان، نگاه مومن به سیمای برادر مومن، نگاه به همسر و ... ملاحظه میشود که در المعجم المفهرس فی آیات القرآن الکریم در حدود 180 مورد در خصوص نظر و مشتقات آن آیه قرآن معرفی شده است.
نمونههایی از نگرش اساسی و قومی به عناصر تبلیغی
مسجد یک عنصر تبلیغی قوی در جامعه مسلمین است. در سال 1333 کلنگ بنای مسجد اعظم قم توسط آیتالله بروجردی به زمین زده شد. با خرید خانهها، مسافرخانهها، قبور قابل خرید و دستور آن فقیه مبنی بر تخریب سایر قبور قدیمی و نامشخص مسجد اعظم در جوار حرم احداث شد.
در اوایل پذیرش چنین فکری برای بسیاری دشوار بود. میگفتند که مسجدی به این بزرگی برای شهر کوچکی مانند قم که حوزه کوچکی دارد چه ضرورتی دارد؟ پس از مدتی نه چندان دور ضرورت آن کاملاً حس شد. پس از رحلت آیت الله بروجردی، درس امام خمینی به مسجد اعظم منتقل شد و جمعیت جلسه درسی ایشان بسیار بود. از این رو امام میفرمودند که این مسجد همه مزایا را داراست، جز اینکه ارتفاع سقفش کم است و این مطلب نشان از وسعت نظر تبلیغی امام راحل میباشد. در انتخاب مکان مسجد هامبورگ آلمان، باز به این وسعت نظر آیتالله بروجردی در برخورد با عناصر تبلیغی پیمیبریم. ضمن مخالفت با زمین انتخابی اولیه که در جای مطلوبی نبوده فرمودند زمین مسجد باید در جای آبرومندی باشد که باعث تحقیر مسلمین نگردد و سرانجام مسجد اعظم بندرهامبورگ در زمین بسیار مرغوبی ساخته شد.
در تقلید مدرنیسم، گورستانهای شهر تهران تعطیل و گورستان جدید بهشتزهرا در بیرون شهر به فاصله حدود 30 کیلومتر احداث شد و بدینوسیله مردم سالی یکی دو بار و بعضاً چند سال یکبار به سراغ اموات خودشان رفته و یادی از مرگ میکنند. در جریان انقلاب اسلامی و در درگیریهای شهر تهران، تمامی شهدا را در بهشت زهرا دفن کردند. وقتی امام خمینی با هواپیما وارد تهران شد اولین جایی که رفت و برای مردم سخنرانی کرد بهشتزهرا بود. امام آن مکان (گلزار شهدا) را اولین مکان و با ارزشترین مکان برای تبلیغ دینداری و برپایی حکومت جمهوری اسلامی معرفی کرد و در وصیت خود نیز تأکید فرمودند تا او را در بهشت زهرا و در جوار شهدا دفن کنند(آخرین مکان تبلیغ دین).
نمونهای انحرافی از رویکرد به عناصر تبلیغی
رسم بر این بود که در دوره پهلوی مجسمههایی بهنام فرشته در قالب زنی برهنه با بالهای بزرگی از نوع بال پرندگان، در میادین شهرها برمیافراشتند و هدف اصلی آنها تبلیغ برهنگی در قالب ارزشهای دینی و باورهای شهروندان بود.
فرض کنید که در تاریخ معاصر نقل شده که بین استاد مدعو دانشگاهی(پیرمرد) و خانم دانشجویی بر سر ترسیم چهره و موی فرشته اختلاف نظر پیش آمد. استاد اصرار بر ترسیم موهای فرشته و دانشجو بر اساس ذهنیت خویش آن را به صورت زنی محجبه ارایه میکند تا جایی که عصبانیت جناب استاد کار را از جدال لفظی به جدال یدی(بیرون کشیدن موی شاگرد از زیر مقنعه و چادر و کشیدن آنها) برای تفهیم عملی! میکشاند و ...ملاحظه بفرمایید که باورهای غلط چه مسائل و مشکلاتی را حتی برای جامعه روشنفکری دانشگاهی پیش میآورد. حال اگر به قرآن نظری بیفکنیم در آیات 15 تا 19 سوره زخرف (سورهای که در ابتدای آیاتش تأکید و سوگند خداوند بر کتاب روشنگر برای درک انسانها میکند) به این موضوع اشاره دارد که بعضیها ملائکه را دختران خدا خواندند و خداوند چنین عتاب میفرماید که آیا از میان مخلوقاتش دختران را برای خود انتخاب کرده و پسران را برای شما برگزیده است، در حالی که هرگاه یکی از آنها را به همان چیزی که برای خداوند رحمان شبیه قرار داده (اگر به تولد دختر) بشارت دهند صورتش سیاه میشود و خشمگین میگردد. آیا کسی را که در لابهلای زینتها پرورش مییابد و به هنگام جدال قادر به تبیین مقصود خود نیست (فرزند خدا میخوانید؟) و آنها فرشتگان را که بندگان خداوند رحمانند مونث پنداشتند آیا شاهد آفرینش آنها بودهاند؟ گواهی آنها نوشته میشود و (از آن) بازخواست خواهند شد.
کپی شده از سازمان تبلیغات اسلامی