محیط زیست شهری به شیوههای گوناگون ادراک میشوند. موضوع این است که اجزای شهر به نحوی کنار یکدیگر قرار گیرند، که آسان فهمیده شوند. روند طراحی باید بتواند روح و ماهیت مکان یا ساختمان را به شیوهای متناسب اقتباس کرده و در قالب اندیشمندانهای نسبت به فرم فیزیکی، مصالح، رنگ و عناصر طراحی به تصویر بکشد.
برخی شهرها آسانتر از دیگران قابل درکاند. شهرهایی که بیشتر توسعه یافتهاند، به ویژه برای بازدید کنندگان مغشوش شدهاند. باید راههایی برای ساختن شهرهایی که ساختمانها و فضاهای عمومیشان خوانایی بیشتری داشته باشد، پیدا کرد.
ساختمانهای جدید باید این کیفیت خوانایی را داشته باشند. توالی مرتبط فضاهای همراه با برخی نشانههای شهری، خط آسمان می تواند به این امر کمک کنند.
ترکیب پیچیدگی خطوط پشت بامهای کوتاه با مجموعهای از الگوی خیابانهای کوچک مقیاس میتواند علامتی برای هستههای تاریخی مراکز شهرها باشند. تک بناها نیز کمک چشمگیری در این زمینهاند. به ویژه اگر سیمایی به یادماندنی داشته باشند. عملکرد یک ساختمان و چگونگی ورود به آن، باید از بیرون قابل فهم باشد.
در شاهراههای ورودی به مرز شهر باشد تعریف شود که شهر از کجا آغاز شده و یا باید آغاز شود. اگر این نقطه،به خوبی تعریف شده باشد، میتوان اهمیت آن را از طریق فرم ساختمانهای اطراف، استفاده از نشانههای به یاد ماندنی و منظر سازی فضاهای باز ورد تاکید قرار داد و گذر از محیطهای داخلی شهر به مرکز شهر را مشخص کرد.
بخشهای مرکزی شهرها، معمولا هنگام شب بیش از پیش ناآشنا به نظر میرسند. عدم قطعیت در مورد مکانی که قرار دارید و اینکه کجا باید بروید، آزار دهنده است. مسیرهای اصلی و مکانهای عمومی باید به خوبی نورپردازی شوند و در صورت امکان، با حضور فعالیتهای شبانه، حیات یابند.
محل قرار گیری ساختمانهای بلند باید آگاهانه و نه بر اساس اقتصاد زمین تعیین شود. این ساختمانها باید به صورت عنصری مثبت در خط آسمان عمل کنند. نشانهای از محل خاص در بافت شهری باشند. به نحویکه به منظر شهری موجود در محیطهای باستانی و محافظت شده آسیب نرسانند و یا با سایهاندازی بیش از حد، ایجاد دید مزاحم یا اختلال در وزش باد در ساختمانهای اطراف نگردند و در مکانی قرار گیرند که نقطه ورود یا انتهای دید را نشان دهد.
معمولا قویترین تصویر هر شهر، محصول نوع رابطه آن با عناصر طبیعی همچون تپهها، رودخانهها و درهها است. در شرایطی که محیطهای شهری دارای فرم تپوگرافیک روشن و قوی هستند، نباید آن را نادیده انگاشت.
پشت بام نیز به عنوان نمای پنجم میتواند در ساختمانهای منفرد و در محیطهای شهری، نقش مهمی ایفا کند. چهره آن هم به طور ذاتی و به عنوان عامل ساختار دهنده برای ایجاد حس جهت و یادمانگی میتواند اهمیت یابد.
برای مطالعه بیشتر به کتاب زیر مراجعه نمایید.
تیبالدز, فرانسیس ، شهرسازی شهروندگرا، ترجمهاحمدی نژاد, محمد ،اصفهان، خاک