سفارش تبلیغ
صبا ویژن



تن پوش هزار وصله -

   

کیهان : مرد میانسال در ایستگاه اتوبوس به کنده کاری سطح پیاده رو اشاره کرد و به مسافران سرپا ایستاده منتظر آمدن اتوبوس، گفت: یک روز نیست کوچه و خیابان و پیاده رویی در شهر حفاری و خاکبرداری نشود. شش ماه بعدش دوباره همان جاها یا اطراف آنها را زیر و رو می کنند. غافل شوی تو یکی از همین چاله ها سکندری می خوری. یکبار توی کنده کاری پیاده روی دو تا کوچه بالاتر، سرخوردم ته چاله. یک ماه آزگار پایم تو گچ بود.
مردی همسن اش زل زد توی چشمان او و گفت: بدون این چاله چوله هم آدم سکندری می خورد. بعد خم شد پایین شلوار پای راستش را بالا کشید. درست جلوی ساق پایش به اندازه طول یک خودکار کبود و خراشیده شده بود. یک خط باریک خون با پوست کنده شده قاطی شده بود. مرد مجروح سربلند کرد. با دست سمت شمال خیابان را نشان داد و گفت: همین پیاده رو را بگیرید بروید بالا، گله به گله پیاده رو ناهمسطح است. بدتر از آن، جایی است که سطح کوچه اش یک شیب تندی دارد. همانجا بود که تا پا روی قوس تیز پیاده رو گذاشتم، سرخوردم و...
یک دندانپزشک برای داشتن محیط زیست پاکیزه، سالم و زیبا، چیده مان پازل نظرات خود بر صفحه شهر را با هارمونی رنگ ها و گیاهان، تجلی تابلوها، روشنایی فضا و تفاوت سطح خیابان ها با پیاده روها و... شکل می دهد.


«کوروش یغمایی» در خصوص مبلمان و نظم و نظافت محیط شهری از آنجا شروع می کند که: «چند سال قبل رنگ آمیزی درهای مغازه های شهر هیچ هارمونی نداشت و اصلا جالب نبود. این ناموزونی از لحاظ بصری، مشکل ایجاد می کرد. بعد ادامه می دهد: اکنون هم تابلوهای تبلیغاتی، پیش از آنکه جلوه گر روح باشند، مزاحم چشم هستند. بعد مسئله نور معابر است. ما در روشنایی پارک ها و سطح خیابان ها و کوچه های شهر مشکل داریم. نور ناکافی مشکلات متعددی ایجاد می کند.
وی ادامه نظرات خود را با بیان تفاوت داشتن فرش خیابان ها با پیاده روها مطرح می کند: روسازی سطح خیابان ها با پیاده روها در شهر ما فرقی ندارد. اما در کشورهای دیگر اینطور نیست. پیاده روها سنگفرش و خیابان ها آسفالت هستند.اخیراً در خیابان ولی عصر، دیدم سطح پیاده روها را سنگفرش می کنند، اما این نوع سنگفرش به نظر من نه زیبایی دارد و نه رنگ و کیفیت مناسب. اصولا رنگ کاربردی با رنگ گیاهان همجوار، یک هارمونی مناسب بصری را تدارک می کنند.»
معضل کنده کاری معابر سطح شهر هم، موضوع دیگر این دندانپزشک است: «یک مشکل دیگر شهری، این حفاری ها و کنده کاری های تمام ناشدنی هستند که نشان دهنده نبود هماهنگی بین ادارات مربوطه هستند. بسیار دیده شده یک محوطه کنده کاری، ماه ها ترمیم و همسطح نشده و یا حادثه ای به وجود آورده است.
«یغمایی» دندانپزشک صحبت خود را با مسائل «ماشین و بنزین» و راهی که از این میان به سوی شهر سالم و ایده آل برمی کشد، ادامه می دهد: وی معتقد است: ایجاد محدودیت های ترافیکی در حال حاضر، یک نوع رفع و رجوع است؛ یعنی امری که ریشه ای نیست. زوج و فرد، پلاک بندی و... و استفاده تک سرنشین از یک خودرو و... هیچ کدام راه چاره معضل بزرگ و حیاتی تهران نیست. وی می افزاید: این نظر شخصی من است. کشورهای اروپایی که تعداد ماشین هایشان زیادتر از ماست، هیچ مشکل ندارند. چرا؟ چون اغلب مردم در طول هفته اتومبیل خود را از پارکینگ بیرون نمی آورند؛ زیرا اتومبیل فقط برای تعطیلات پایان هفته است؛ چرا که نرخ بنزین گران است.
زشت و زیبایی تبلیغات شهری
شماره تلفن یک دفتر سازنده تابلوهای تبلیغاتی را می گیرم. سؤالم را با مخاطب در میان می گذارم. او می گوید «مدیر مربوطه نیست. حدود دو ساعت دیگر زنگ بزنید.» شماره تماس یک مرکز دیگر سازنده تابلو را می گیرم. «گودرزی» یکی از مدیران این کارگاه ها در برابر این پرسش که چه ارزیابی از اوضاع تبلیغات شهری و محیطی دارید، می گوید: «تبلیغات اگر به طور صحیح انجام شود، باعث رونق بیشتر اقتصادی و پیشرفت کار شرکت های سازنده و پیشرفت در داد و ستد مردم می شود. بنابراین، تبلیغات به صورت صحیح، یک امر لازم است. بیلبوردها چنانچه روی حساب و کتاب در اوایل شهر و ابتدای اتوبان نصب شود، مناسب است؛ ولی اگر وسط شهر و میانه بزرگراه باشند، خواه ناخواه حواس رانندگان را به خود جلب می کنند. آنها را دچار حواس پرتی می کنند.» «سویه دیگر نگاه او به همین موضوع این است که بیلبوردها به طور کلی زیبایی به شهر می دهند؛ اما در مقایسه شان با کشورهایی از جمله سوریه و ترکیه- که خود مشاهده کرده است- آنها از این جهت جلوتر از ما هستند و حتی می گوید «روی هم رفته تبلیغات ما نسبت به کشورهای دیگر، زیر صفر است.» و توضیح می دهد: «الان تبلیغات بر در و دیوارها بدون برنامه ریزی و بدون مشورت و غیر علمی صورت می گیرد. یعنی جوری شده که هرکس برای خودش به وسیله کاغذ یا تابلو، تبلیغ می کند. به طور کلی می توان گفت یک سری از تابلوهای متداول بر سر مغازه ها، ارزش تبلیغات علمی ندارند و تا حدی باعث زدگی نگاه می شوند. از طرف دیگر نمی توان ناگفته گذاشت که ازدیاد تابلوها در مجموع سبب ایجاد احساس ناراحتی روان انسان می شود. همچنین باید دانست که تشخیص منطقه و طراحی تبلیغات همه برمی گردد به کار علمی کردن. در جاهایی نصب چسب تبلیغاتی به صورت تراکت و پوستر هیچ مناسب نیست و چسباندن آنها بر دیوار و بدنه شهر، ضمن آنکه نظم و زیبایی محیط را بهم می زند، نگاه و روان مردم را مشوش می کند و هزینه بعدی برای پاک کردن هم دارد. حرف آخر او درباره عمل چسباندن پوستر و تراکت به در و دیوارها این شهر است: «قرار بود برای فعالان این تخلف، جریمه اعمال شود...»
«شکوهی» ساکن حوالی سیدخندان، ظاهرا مرد آرامی است؛ اما موقعی که از زشت و زیبایی دور و اطراف صحبت می کند، خیلی رنگش می پرد. نمی دانستم آن چنان مرتعش می شود؛ گرچه زیاد هم سالمند نیست. به هر حال از امکانات شهری، نیمکت های پارک ها و اتوبوس ها، آلودگی، ضایعات و زباله ها، کم نوری چراغ ها و... که صحبت می شود، سخت ناراحت می شود. سرش را نزدیک صورت مخاطب که من هستم می آورد، خیره می شود. تحکم آمیز می گوید: «چه فایده. چی بگویم! هر صبح که جوی هایی را می بینم، پر از آشغال و زننده هستند، تنم می لرزد.به پارک می روم کمی هوا پاکیزه استنشاق کنم، یک طرف آن خیابان پر از دود و دم است. آسایش نیست. نیمکت به تعداد مراجعان سالمند و دردمند نیست. بدتر از همه، این شعار نوشتن ها روی در و دیوار: تخلیه چاه، کلینیک زیبایی و بیماری! و کاغذ چسباندن و برچسب ها بر در خانه ها. باور کنید بارها سنگ سفید دیوار خانه و در چوبی خانه را دادیم شستند و تمیز کردند. شب می خوابیم صبح می بینیم که باز آش همان و کاسه همان. تعجب می کنم چطور افراد به خودشان اجازه زیان زدن به ملک و نظافت و بدنه شهر را می دهند! هیچ کس هم مانع این خلافکاری ها نیست.»
اول هماهنگی، بعد...
«قراچه داغی» کارمند بازنشسته بانک، ساماندهی مبلمان و نظام دادن امور محیط و خدمات شهری را در درجه اول، مستلزم وجود هماهنگی بین سازمانهای مربوطه می داند و از اینکه چنین اتفاقی نمی افتد، ابراز تاسف می کند. او مثال می زند: یک شرکت خدمات شهری برای انجام کارش، آسفالت خیابان و سنگفرش و موزائیک های سطح پیاده رو و جلوی مغازه ها را کنده کاری و حفاری می کند. پس از انجام کار، این کنده کاری ها، فوری همسطح سازی و آسفالت نمی شوند و اغلب به صورت خاک ریز و ناهموار می مانند تا رهگذرانی دچار مشکل می شوند؛ دست یا پایی آسیب می بیند یا خودرویی در گودال سقوط می کند و خسارت بر می دارد. ظاهرا شرکت های خدمات شهری برای انجام عملیات کابل کشی یا تعویض خطوط، با شهرداری هماهنگی می کنند و نیز قرار گذاشته می شود مثلا ظرف ده روز شهرداری مسیر و محل کنده کاری را آسفالت کند؛ اما غالبا این طور عمل نمی شود.
از این شهروند می پرسم. چه پیشنهادی برای رفع این مشکل همیشگی شهری دارید؟ پاسخ می دهد: «کسی که مسئول کار می شود، کننده همان کار و مسئولیت باشد. هر کس در جای خودش مستقر باشد؛ در پست تخصصی خود باشد. در این صورت کارها با برنامه ریزی جامعتر و بهتر انجام می شوند. یک شهر سالم و شهر زیبا و آرامش بخش، با وجود مدیر مدبر، کارشناس و متخصص در امور محوله، ممکن می شود؛ ولی متاسفانه همین مشکلات محیطی و شهری چه ترافیک چه کنده کاری حتی پیاده روهای یک متر عرض و... متاسفانه به دلیل آن است که برخی کسانی که در راس کارند، با کار محوله آشنایی ندارند. یا هر کس روی کار می آید، امور قبلی را قبول ندارد. اصلا نمی خواهد از کارهای پیشین باخبر شود؛ چرا که روی سلیقه خودش کار می کند.»
تهران تنها شهر پرجمعیت، شهر شعار و تبلیغ، وعده ها، بزرگراه ها و برج ها و نمایشگاه اتومبیل آخرین مدل داخلی و خارجی نیست. تهران، جغرافیای همیشه زخم خورده از کنده کاری و حفاری های شرکت های خدمات شهری، شهر برچسب ها، شهر قوانین و ضوابط شهری پنجاه شصت پیش است. شهری است که ما باید در آن گشت و تخلفات را به امید اصلاح مقررات قدیمی تحمل کرد...
«برچسب های تبلیغاتی یکی از معضلات اساسی شهر تهران در بحث منظر شهری بوده است که ضمن آنکه شهر را به شدت آشفته کرده، هنوز هم وجود دارد.»
این اولین جمله «مهندس مهدی گلشنی» معاون آموزش و امور مناطق سازمان زیباسازی شهر تهران، در خصوص این سئوال که «شیوه های کنونی تبلیغات محیطی چقدر علمی و ساماندهی شده است.» می باشد. بعد می افزاید: «اقدامات گذشته ما در ساماندهی این معضل، خیلی موثر نبوده است. در سال 82 طرح پاکسازی برچسب های تبلیغاتی را از جداره های شهری به مدت سه ماه انجام دادیم و کل برچسب هایی که پانزده سال روی درهای شهری تهران بودند کاملا پاکسازی شد. همچنین یک سری اقدامات حقوقی در آن مقطع علیه شرکت های متخلف برچسب های تبلیغاتی انجام دادیم و بعدا هم جرایمی اعمال شد.» او یادآور می شود که طبق مواد 55 و 92 قانون شهرداری مصوبه سال 1355، الصاق برچسب (یاتراکت) به دیوارهای شهر ممنوع است و برای متخلفان جرایمی در نظر گرفته شده است. بنابراین، کسی که اقدام به چسباندن برچسب یا نوشتن شعار روی دیوارها کند، به عنوان متخلف شناخته می شود.
مهندس گلشنی می افزاید: در همین راستا ما از سال 82 به این طرف اقدامات خودمان را علیه شرکت های متخلف شروع کردیم. اما مجددا الصاق برچسب بر در و دیوارها شروع شده است. یکی از علت های این پدیده، مشکل تعداد زیاد شرکت های اقدام کننده اینگونه برچسب ها است. در مقابل، جرایمی که قانون برای آنها تعیین کرده است، آن بازدارندگی لازم را ندارد. حکم الان براساس همان مواد 92 و 55 است.
کلید اصلاح قانون زده شد
به گفته «مهندس گلشنی»، حرکت اصلاح قانون با هدف برخورد با شرکت های متخلف شروع شده است:
«با هماهنگی اداره کل حقوقی شهرداری، شورای اسلامی شهر تهران (کمیسیون فرهنگی شورای شهر) و طبق ماده 17 قانون تکمیلی مجازات اسلامی، لایحه ای را تنظیم می کنیم که مجازات این کار به منظور بازدارندگی- موضوع موصوف- افزایش یابد. در حال حاضر جرایم احکام صادره شامل جرائم نقدی، قطع تلفن شرکت متخلف و الزام به پاکسازی معابر سطح شهر است. لیکن ما فضا را در سه مرحله مشتمل بر پیگیری، فعالیت های اجرایی و اقدامات حقوقی، با هدف برخورد با معضل برچسب ها، بیشتر باز کردیم.
در بحث پیشگیری و پیگیری تخلف، با مسئولان امور صنفی، اتحادیه ها شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل و وزارت ارشاد توافقاتی انجام داده ایم که بتوانیم از فعالیت شغلی متخلفان جلوگیری کنیم. در این زمینه، هم با این شرکت ها و هم با چاپخانه های نشر برچسب های مربوطه نیز برخورد می شود.
چاله حفر می کنید، فوری هم پر کنید
«سرابی» راننده مسافربری که در شماره پیش بخشی از حرفهایش را خواندید، درباره حفره های شهری هم حرفهایی دارد: وی از تاریکی شب ها در برخی کوچه ها و کم نور بودن چراغ های اکثر خیابانها می گوید: «ضعیف بودن روشنایی شهر، پایین، وسط یا بالای شهر ندارد. تاریکی بعضی از کوچه های درندشت با کوچه های خلوت شب، خوف برانگیزند. یا توی تاریکی دارید می رانید یکهو جفت چرخ جلو افتاد توی چاله. چند سال پیش از شمال بزرگراه کردستان می آمدم، روز روشن بود. مسافر داشتم. به انتهای جنوبی بزرگراه که رسیدم، خواستم به چپ بپیچم، دیدم یک چاله بزرگ حاشیه جوی است. دستپاچه به طرف راست کشیدم که یک ماشین از دست راست سررسید کوبید بغلم. در راست و نصف گلگیرم را برد. به نظر من این کنده کاری ها و دست اندازهای خیابان ها یک مصیبت برای ماشین هاست. آقاجون! خیابان را می کنی، در پیاده رو چاله می کنی، یک علامت و حصار دورش بذارین و فوری چاله را پر کنید.» می پرسم: نظافت و رنگ و لعاب بدنه شهری چطور است؟... نظافت را تو پیاده روها و جوی سراغ بگیرید! سطل زباله گذاشته اند؛ اما یک فرسخ راه باید بروی تا مثلا پوست موز یا قوطی خالی کبریت را بیندازی توی سطل. مردم عادت کرده اند آت و آشغال دکان و ماشین شان را بریزند زیر پا. خیلی مشکلات شهری هم از خود ماست اما این دلیل نمی شود پیاده روها شکسته و خیابان ها چاله چوله داشته باشند. ولی بهداشت، به خود ما هم بر می گردد. تهران اینقدر که مشکلات و درد سر برای مردم خرده پا دارد، آرامش ندارد. مسئولان باید خیلی تلاش کنند اعصاب مردم خراب نشود. مردم هم باید ملاحظه همین امکانات را بکنند. شیشه کیوسک را نشکنند. صندلی ماشین را خط خطی نکنند. مسئولان هم به صرف ساختن پارک و نیمکت و فواره وسط میدان ها، کارهای بعدی را رها نکنند. سرکوچه محله ما، ماهها لامپ سر تیر، سوخته بود. کوچه غیرهمسطح و جوی آب و تاریکی، با هم جور نیستند.»

  



نویسنده » حدیث » ساعت 2:45 عصر روز دوشنبه 87 آبان 27