سفارش تبلیغ
صبا ویژن



فضای سبز -

   

 

زندگی ساندویچی امروز حتی رو فضای سبز هم اثر گذاشته ، البته اینک در مراحل ابتدایی این تاثیر هستیم ، متوجه منظورم که شده اید ، بله همین گلهای پلاستیکی که تولید آن روز به روز افزون تر می شود ، البته هم اکنون در ساختمانها و مراکز اداری استفاده می شود و هنوز علنا به فضای سبز بیرون راه نیافته ، ولی  فکر می کنم این راحتی و بی دردسریی که دارد کم کم مردم را به فکر استفاده از این تولیدات در پارک ها و خیابانها بیاندازد ، و موجب غفلت  مردم  از تاثیرات مثبت باغبانی و گل کاری شود ، از نظر روانشناسی سر و کار مستقیم  با گل و گیاه و آبیاری آنها موجب سرزندگی و شادابی می شود .
 چگونه سبز کردن فضاها نیز بسیار اهمیت دارد ، جناب آقای قرائتی یکبار در جلسه ی درسی خود پیشنهاد دادند  :

چرا ما برای پارک ها و میدان ها از تخم چمن که وارداتی و هزینه ی زیادی را در بردارد استفاده می کنیم بهتر نیست مثلا کاهو بکاریم که برگهای بزرگ تری دارد و در نتیجه اکسیژن بیشتری تولید می کند  

. واقعا فکر بدی هم نیست به خصوص من که از کودکی همیشه این سوال در ذهنم بود که چرا هیچ وقت در پارک ها و بلوارها درخت میوه نمی کارند ، شاید خیلی ها فکر کنند که آن وقت از درختها اثری باقی نخواهد ماند و خود درختان به همراه میوه هایشان به غارت خواهند رفت ، ولی من با این طرز تفکر مخالفم ، به نظرم با یک فرهنگ سازی خوب ، که مردم در آن فرهنگ ، به درخت احترام بگذارند این پیشنهاد قابل اجرا باشد  

 

پی نوشت : این متن من مثل اینکه شده یکی از خاطرات آقای مسعود محمد جعفر خودتون قضاوت کنید



نویسنده » حدیث » ساعت 10:38 صبح روز پنج شنبه 87 مهر 11

« تهران امروز شهری زیبا نیست » ، این جمله را از سایت  آفتاب خواندم ، عجیب نیست ؟!  به پایتخت کشور این صفت  را دادن عیب نیست ؟ 
  چرا  تهران زیبا نیست ؟؟؟ ،  می دانید که تهران از لحاظ امکانات از  رتبه ی بالایی نسبت به سایر شهرها  برخوردار است ، حتی   بیشتر شهرها  4/1 این امکانات را  ندارند ،  تهران اجازه می دهد درختان را برای ساختن برجهای چند طبقه نابود کنند ، تهران نمی داند زیبایی چیست ، می خواهم برای تهران زیبایی را تفسیر کنم  :
 زیبایی یعنی درخت ، گل، مناظر سبز و خرم ، هوای پاک ،   تاریخ را خوب نمی دانم  ، اینکه چگونه تهران پایتخت شد ، ولی خوب می دانم  که این تهران همان طهران  ، سالیان کهن نیست ،  تهران مردمانی آسمانی ، دوستدار و حافظ طبیعت  داشت ،  خانه هایی  مملو از درختان ،  طبیعت برای آنها  مقدس بود ،   اما اکنون ارزش ساختمانها به نبودن درخت  است به بلندتر ساختن آنها  ،  ساختمانهایی که به جعبه های بسته  شباهت دارند . 
می گویند با وجود افزایش جمعیت چاره ای جز این نیست  ، کمبود زمین برای ساخت و ساز را قبول دارم ، اما ، آیا دلیلی قانع کننده برای  از بین بردن طبیعت است ، چرا وقتی درختی را قطع می کنیم ، در مکانی دیگر درختی را  نمی کاریم  ، چرا یاد گرفتیم اشتباهات خود را دور از منطق توجیه کنیم ، در ایران  جوانانی داریم که تحصیل می کنند ، جوانانی که جویای کار هستند ،  به آنها پرورش درختان و گیاهان را می آموزیم ، ولی در عمل ،  آنها را به اشتغال در آن  تشویق نمی کنیم ، فقط به دادن مدرکی به آنها ،  اکتفا می کنیم  ، این همه سال درس می خوانیم که چی ؟ فقط مدرک بگیریم ،  آیا ملاک مدرک است  .

هنوز دیر نشده ، از جوانانمان بخواهیم

                                        



نویسنده » حدیث » ساعت 9:22 عصر روز شنبه 87 مهر 6

<      1   2