کسی دوست ندارد که در کنار خیابانی با ترافیک سبک مغازه باز کند. منطقی هم هست. ترافیک بیشتر، یعنی مشتری بیشتر. از طرفی، مغازهها خودشان ترافیک یک خیابان را افزایش میدهند. ترافیک بالاتر کاسبان دیگر را نیز تشویق میکند تا به آن خیابان بیاییند و سرمایه گذاری کنند. در یک دور میافتیم. ترافیک بیشتر مشتری بیشتر، مشتری بیشتر، ترافیک بیشتر. آنقدر پیش میرویم تا به جایی برسیم که پیاده رفتن در آن خیابان سریعتر از رفتن با ماشین باشد.
خوب حالا که قرار شد پیاده برویم، اصلا یک کاری بکنیم. خیابانها را بر دو دسته تقسیم کنیم، محل عبور ماشینها و محل عبور آدمها. در جایی که ماشین باید بگذرد، به هیچ عنوان اجازه باز کردن مغازه داده نشود. اما در خیابانی که عبور ماشینها ممنوع است، باز کردن مغازه آزاد باشد.
خیابانی که محل عبور پیاده ها است را میتوان زیبا هم کرد. به جای آسفالت آنرا سنگ فرش کرد و در وسط خیابان درخت و گل و بلبل و نیمکت کاشت تا ملت عشق و صفا کنند. میتوان فضای روبروی رستورانها را هم به آنها اجاره داد تا میز و صندلی بگذارند. با بستن این چنین خیابانی اتفاق خاصی هم نخواهد افتاد. چونکه از قبل هم عملاً بسته بود.
شاید یک مثال خوب از این مورد، خیابان پاسداران و شهید امیرابراهیمی باشد که موازی هم هستند. یکی پر از مغازه و پر ترافیک است اما آن یکی تغریبا آزاد است.
این چیزی که گفتم ابداع من نیست. در تمام شهرهای ایتالیا این الگو وجود دارد.
منبع
نویسنده » حدیث » ساعت 10:46 صبح روز دوشنبه 87 آبان 13
فضای سبز در شهرها به عنوان ریههای تنفسی شهرنشینان بشمار میآید و به همین دلیل فقدان آن به معنی عدم وجود سلامت و تندرستی در شهرها محسوب میشود. توسعه فضای سبز شهری در جهت کاهش آلودگیهای شیمیایی هوای شهرها در کنار عواملی همچون ایجاد منابع گذران اوقات فراغت برای شهروندان ازجمله ضروریات زندگی شهرنشینی میباشد. در شهرها گذران اوقات فراغت برای کسب تعادل روحی نهتنها امری است واجب بلکه فقدان آن نیز حتی بر روی تواناییهای کاری افراد نیز تأثیرگذار است. در جوامعی که به دلیل عدم تطابق دستمزدها با قیمتها و هزینههای زندگی نیاز به درآمد بیشتر و نیز کار بیشتری است زمان فراغت عملاً بلیعده میشود و شهرنشیان که ناگزیر پیوندهای خود را با طبیعت قطع کردهاند، حتی از نظر بهرهمندی از فضای سبز داخل شهرها نیز در محرومیت کامل بهسر میبرند و این محرومیت برای گروههای کمدرآمدتر به مراتب شدیدتر است. به همین دلیل کسالت، ضعف اعصاب و کوتاهی عمر برای شهرنشینان بویژه برای طبقات فرودست امری اجتنابناپذیر است. پارکهای شهری و فضای سبز حومه ازجمله منابع گذران اوقات فراغت برای عده کثیری از شهرنشینان بهشمار میآیند و اهمیت این کانونها جدا از سایر تأثیرات آنها در تلطیف هوای شهرها، در رابطه مستقیم با شهروندان نیز میباشد. فقر روحی حاکم بر جامعه شهروندان تهرانی در نتیجه عوامل اجتماعی موضع تازهای نیست. بسیاری از شهروندان تهرانی که محروم از ارتباط نزدیک و صمیمی با طبیعت هستند و در حصار مشتی آهنپاره و بتون و آسفالت، از محل مشاغل کاذب خود امرارمعاش میکنند و کار بیمعنی و تکراری خودشان را روزهای متوالی و بدون احساس خلاقیت انجام میدهند بیش از سایر افراد در برابر انواع بیمارهای جسمی و روحی آسیبپذیر هستند شهروندان تهرانی نهتنها به کلی با طبیعت زنده بیگانهاند که حتی آسمان پرستاره شهرشان را هم هرگز بصورت طبیعی ندیدهاند، چراکه آسمان شهر همیشه غرق در دود و انبوه آلایندهها است و حتی اگر شرایطی فراهم شود که کمی از این حجم وسیع دود و غبار کاسته شود این بار نگاهها باید از لابهلای آسمانخراشها بگذرد. گذران اوقات فراغت در پارکها و بهرهمندی از هوای مطبوع و دلپذیر آنها در کنار سایر امکانات فرهنگی، علمی و تفرجگاهی تنها به این دلیل که پارکها و فضاهای سبز شهری در برگیرنده اثرات تغییر فصول و حالات متفاوت و زیبایی و خلاقیت است، نهتنها باعث تقویت روحیه شهروندان میشود بلکه باعث بوجود آوردن امکانات متعدد با افقهای وسیع برای هر فرد نیز میشود.
ادامه مطلب...
نویسنده » حدیث » ساعت 10:28 صبح روز چهارشنبه 87 آبان 8
واژه هایی چون شهر مقدس، مدینه فاضله، و ...گویای این حقیقت اند که پیشتر از آنکه ایدهای به نام شهر اسلامی مطرح شود، هویت معنایی و معنوی فضای زیست انسانها، بر کالبد و ساختار شهر تقدم داشته است. پس زمانی که سخن از شهر اسلامی به میان می آید دیگر حرف از مسجد و گنبد و مناره و دیگر فرم ها یا عناصر معماری اسلامی نیست. شهر اسلامی متأثر از شهروندان مسلمانش، هویتی مستقل پیدا می کند و فیزیک هر شهری بر اساس الگوی ویژه ای از معنا و روح آن شهر هویت پیدا می کند.
در این باره کم و بیش همه صاحب نظران به اجماع رسیده اند و تردیدی نیست اگر بنا باشد الگوی شهر اسلامی ارائه شود، چاره ای نیست جز پژوهش، بررسی و کند وکاو تاریخ اسلام، شهرها و بناهای کهن اسلامی و هر آنچه اسلام به عنوان دین زندگی، در مقیاس اجتماعی و حتی فردی مطرح می کند و اگر این پژوهش ها به آنجا منتهی شود که اسلام دینی «شهری» است و به جز سمبل ها و نمادهایی در آن که بر زندگی شهری و مدنیت، تکیه دارند، همچون: مدینة النبی، خانه خدا، مسجد به عنوان مکانی برای اجتماع مسلمانان و یا از منظری امروزی تر نوعی پاتوق شهری برای مسلمانان که بنا نیست صرفا برای عبادت و نیایش در آن گرد هم آیند، بازار به عنوان نمادی از محل کسب و کار حلال که همانا جهاد در راه خدا محسوب می شود و ... ،
می توان از همین منظر نشانه های بسیار در این دین یافت که به طرح الگوی «شهر اسلامی» در معنای جامع و عملی آن بینجامد.
شهر اسلامی یا شهر گنبدها و مناره ها
پذیرش این مسأله که وجود مساجد، گنبدها و مناره ها در بافت یک شهر نمی تواند به معنای اسلامی بودن آن شهر باشد، این امر را بدیهی می سازد که باید در عناصر و مؤلفه های دیگری که نه تنها کالبد، بلکه روح و هویت شهرها را می سازند به دنبال نشانه هایی از زیست مسلمانان و الگوهای یک شهر اسلامی بود.
دکتر حسن بلخاری درباره هویت مفهومی و معنوی شهر اسلامی در مقاله ای آورده است: «متفکران اسلامی، شهر اسلامی را عبارت از نمایش فضایی شکل و ساختمان اجتماعی می دانند که بر اساس ایده آل های اسلامی، فرم های ارتباطی و عناصر تزئینی خود را در آن وارد کرده است.
بنابراین در شهر اسلامی، فرم به تبع معنا تعریف می شود و کالبد، هویت خود را از محتوا اخذ می کند و این متأثر از بنیان های نظری هنر معماری اسلامی است که نسبت قالب و محتوا همچون نسبت روح و کالبد در بنیانهای جهان شناختی اسلامی است؛ همچنان که در جهان بینی اسلامی و قرآنی ماده به کرامت معنا شرافت می یابد و از هویت سفلایی خویش خارج شده به نورانیت معنا منور می شود.
نویسنده » حدیث » ساعت 6:52 عصر روز یکشنبه 87 آبان 5
دکتر اصغر نصیری:
امام علی علیه السلام جملهای به این مضمون دارند که: مردم باید شهر خود را دوست بدارند تا آن شهر آباد شود.
ایران صدا: واقعیت موضوع غیر از این نیست. این کنش و رفتار یکایک شهروندان است که به شهر، روح و هویت میدهند و بدین نحو، بستر آبادانی و توسعه شهر را فراهم میآورند. به تعبیری، شرایط عمومی شهر، برآیند رفتار ساکنان آن شهر است.
نتایج یک تحقیقات علمی که به تازگی انجام شده، نشان میدهد میزان تعلق اجتماعی شهروندان نسبت به محیط زندگی خود ضعیف و احساس تعلق و یگانگی چشمگیری ندارند. با این توصیف میتوان چنین تلقی کرد که مردم به محیطی که در آن زندگی میکنند، کمتوجه هستند.
به نظر میرسد ریشه بروز چنین پدیدهای، ناشی از عدم آگاهی و یا کمدانی شهروندان به موضوعات شهری است. بسیاری از کسانی که امروزه در شهر زندگی میکنند، دانایی کمتری به مسائل شهری دارند. از این رو بروز معضلات و کاستیها، مقولهای عادی جلوه میکند.
اینکه هر کس در شهر زندگی میکند لاجرم از فرهنگ و عناصر شهرنشینی بهرهمند باشد، سخنی گزاف و بیهوده است. جامعهشناسان شهری و متخصصان فنی شهرسازی و معماری بر این باورند که میان شهرنشینی و شهرنشین تفاوت زیادی وجود دارد. شهرنشین، کسی است که به لحاظ جغرافیایی در یک قلمرو به نام شهر ساکن است و شهرنشینی یعنی اینکه شهروند دارای فرهنگ شهرنشینی شده باشد.
بیتردید هر فردی به عنوان یک شخصیت اجتماعی و یک شهروند، اگر میخواهد در شهر ساکن باشد، باید قواعد و ضوابط شهرنشینی را بداند. از سوی دیگر، تأکید بر این نکته ضرورت دارد که شهرهای ما نیز تناسبی با زندگی شهری ندارند.
بیشک برای داشتن شهری انسانی، وجود انسانهای شهری ضرورتی اجتنابناپذیر است.
مفاهیمی بلند همچون اخلاق، فرهنگ، آبادانی، توسعه، مشارکت... که باید در شهر انسانی متجلی شود، منوط و مشروط به برخورداری از انسان شهری است و در گستره انسان شهری و شهر انسانی است که شهروندان به محیط زندگی خود اهتمام میورزند و در ادامه آن آبادانی شهر محقق میشود.
به عبارت دیگر یک شهر بهرهمند از شهروندان فهیم مشارکت جو و پرسشگر به مراتب بهتر از شهری است که هیچکدام از این مؤلفهها را نداشته باشد اما سرد و بیروح روزگار بگذارند.
برای شنیدن فایل صوتی کلیک کنید
نویسنده » حدیث » ساعت 4:0 عصر روز پنج شنبه 87 آبان 2
سیدابوالقاسم هاشمی
اشاره:
در این مقاله ضمن توجه به فرهنگخودی (اسلامی- ایرانی) و با تأکید بر الگوهای رفتاری شهروندان به وجوه مختلف تبلیغاتی پنهان و آشکار موجود و مطلوب عناصر کالبدی در شهرها، به هویت مکانی فعالیتهای شهری و ویژگیهای عناصر کالبدی و ساختاری پرداخته میشود و با ذکر مثالهایی نسبت به آثار تبلیغی اینگونه مظاهر شهری در اذهان و دیدگان ناظرین و شهروندان اظهار نظر میشود. هدف اصلی این مقاله آشنایی بیشتر شهروندان به مباحث شهرسازی، شهروندی، تأثیر ساختار شهری و فضاهای شهری، بهعنوان ظرف و حامل پیام و تبلیغات خاص میباشد و اگر شهروندان در این امر حساسیت و مشارکت بیشتری داشته باشند در تقویت و ساماندهی فرهنگ پیشرو و خودی و اصلاح الگوهای رفتاری مردم موثر خواهند بود.
در عصری که تبلیغات نقش حساس، تعیینکننده و تغییردهندگی را حتی تا ثانیهها بهعهده دارد، چشم و دیدن مهمترین عنصر برای درک و دریافت اطلاعات است. به فرموده حضرت علی علیهالسلام: «المومن اذا نظر اعتبر...»؛ مومن هرگاه نگاه کند، درس و پند گیرد...
به تعبیر آیتالله جوادی آملی در کتاب اسرار عبادات، نظر(نگاه) زمینه رویت(دیدن) است نه عین آن. ممکن است شخصی به هلال ماه و سمت آن نگاه کند، ولی آن را نبیند، اما شخصی دیگر ببیند.
لوکورپوزیه، معمار معروف مدرنیسم، پنج مرحله دستیابی به ایده را شامل نگاهکردن، مشاهدهکردن، دیدن و تشخیص، تصورکردن و نهایتاً ابداع (ایده نو و جدید) معرفی میکند.
به تعبیر جبرانخلیلجبران، درک زیبایی یک کوهسار در فراسوی درهها و پوشیده از مه توسط چشم، غیرقابل درک توسط گوش، بینی و دست میباشد.
در این عصر تبلیغاتی، پایدارترین عناصر تبلیغی و موثرترین عوامل تبلیغات در جوامع، عناصر کالبدی موجود در فضاهای شهری میباشند که هر روز در معرض نگاه شهروندان قرار میگیرند و غالباً در راستای آموزش پنهان و غیرمستقیم شهروندان ایفای نقش میکنند.
اگه ادامه اش رو نخونید این مقاله خوب رو از دست دادید ...
نویسنده » حدیث » ساعت 9:31 صبح روز پنج شنبه 87 آبان 2